از خورشید دور دور / تنها در فکر عبور
از دنیای تاریک تا به نور
در دل ترس و امید / در چشمانش شوق دید
روحش سرشار و رویاهایش سپید
در آن اوج عبور / تنها و با غرور
در قلبش تا فرداها عشق و شور
میپیچید در سکوت / فریاد از عمق وجود
از دلهای پاک و گرم و پرخروش
میمانیم با هم هر جا / میمانیم ، میمانیم ما
در دنیای خاطرهها / میخوانیم ما یکصدا
سرشاریم از شادیها / تا روزی که آید ، نور خورشید ...
غمهای مانده در یاد/ میسپارد دست باد
میدمد در روحش آوایی آزاد
در آرزوی فریاد / رویاهای شاد
با دلی پر شور و قلبی پر ز داد
و اکنون با هم همراه / یکدل ، یکصدا
میپیماییم راهمان سوی فردا
میپیچید در سکوت / فریاد از عمق وجود
از دلهای پاک و گرم و پرخروش
میمانیم با هم هرجا / میمانیم ، میمانیم ما
در دنیای خاطرهها / میخوانیم ما یکصدا
سرشاریم از شادیها / تا روزی که آید ، نور خورشید ...
نــور ...